نقش خاندان اشعری در گسترش تشیع

اعظم علی محمدی


چکیده

مقدمه

اعراب اشعری در قرن اول

الف) اشعریان در عراق

ب) اشعریان در ایران

نفوذو قدرت اشعریان در قم

نقش اشعریون در قرن دوم، سوم

الف) نقش اشعریون قمی در عصر امام جواد (علیه السلام )

ب) نقش اشعریون قمی در عصر امام هادی (علیه السلام )

ج) نقش اشعریون قمی در عصر امام حسن عسکری (علیه السلام )

اشعریون در زمان غیبت

سفارت و وکالت

برخی دیگر از برجستگان اشعریون و اقداماتشان

خدمات اشعریان به اسلام و تشیع در کل

اختلاف میان اشعریان

نتیجه

منابع

 

چکیده

اشعریان، خاندانی عرب تبار از یمن بودند که پس از ظهور اسلام به حجاز و مکه رفته و اسلام آورند و پس از یک سری تحولات تاریخی، در ادوار بعد ابتدا به کوفه و پس از آن به قم مهاجرت کردند.. اشعریان در ترویج مذهب شیعه خصوصا در ناحیه قم کوشش فراوانی ورزیدند و گروهی از بزرگترین رجاله شیعه و محدّثین از میان ایشان برخاسته اند. اشعریان پس از استقرار در قم در آبادانی این شهر کوشیدند و با نشر تعالیم اهل بیت، این شهر را  به مرکزی برای جهان تشیع در اعصار بعد تبدیل کردند. ایشان با تملک اراضی و تجارت، به ثروت سرشاری دست یافتند و در عین حال از پرداخت وجوه شرعی نیز غافل نبودند و لذا اولین کسانی بودند که خمس اموال خود را به ائمه علیهم السلام فرستادند. در این تحقیق به تاریخ این خاندان و نقش آن در مرکزیت یافتن شهر قم و برخاستن علماء بزرگ از این سامان پرداخته شده است.

 

مقدمه

اشعریان، خاندانی عرب تبار از مردم قم بودند که به تشیع معروف بوده و از میان آنها رجال و دانشمندان شیعی فراوانی برخاسته اند. این خاندان اصلا از اعراب قحطانی یمن بودند و چون نیای بزرگ ایشان به نام ادربه هنگام زادن، پسر پرمو داشت به اشعر یعنی پرمو شهرت یافت و این نام در فرزندان وی باقی ماند. نخستین کسی ار اشعریان که به آئین اسلام درآمد مالک بن عامر بود که در مدینه به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و در اسلام جایگاهی بلند یافت. در دوره اسلامی شماری از اشعریان به کوفه آمدند و شاید از دلایل کوچ کردن آنان به کوفه که مرکز شیعیان بوده تمایل آنها به تشیع بوده است. اشعریان در قیام های شیعی عراق شرکت کردند و احتمالا بعد از سرکوبی و سخت گیری حجاج (م 95 ق) بر شیعیان کوفه بود که گروهی از اشعریان به رهبری عبدالله و احوص و پسران سعد بن مالک با سه برادر خود به قم آمدند و با آنان شماری از اشعریان کوفه، از جمله فرزندان سائب بن مالک اشعری که از نزدیکان مختار بود به قم کوچ کردند. در این مقاله نگاهی اجمالی به نقش خاندان اشعریون در گسترش تشیع خواهیم داشت.


اعراب اشعری در قرن اول

اعراب اشعری از نژاد «اشعر بن سبا بن یشچب بن یعرب بن قحطان بن هود پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و در یمن زندگی می کردند.

قبیله اشعری در آغاز بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از یمن به مکه هجرت کردند و به آن حضرت ایمان آوردند. بزرگ آنان «مالک بن عامر» مرد نامداری بود و در جنگ قادسیه پس از آن که سپاه ایران پل را برداشتند اسب خود را به دجله افکند و از سوی دیگر بیرون آمد و به دنبال او سایرسواران هم از دجله گذشتند.[1]

از دیگر منابع نیز برمی آید «مالک بن اشعری» اولین اشعری مسلمان و نخستین مهاجر این قوم به سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جهت پذیرش اسلام به شمار می رود. وی با رغبت پذیرای اسلام شده و بدان گردن نهاد. مالک پس از اسلام آوردن به میان قوم خود بازگشت و سپس بعد از گذشت چندسال با اقوام خویش برای مرتبه دوم به خدمت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) مشرف شد.[2]

 

الف) اشعریان در عراق

اشعریان در ربع نخست قرن اول هجری قمری، به سبب شرکت در فتح عراق بدین مناطق روی آوردند و احتمالا اولین شخص از آنان مالک بن عامر اشعری (جد اعلای اشعریون قم) باشد. مالک بن عامر، جدّ و بزرگ این خاندان، همراه علی (علیه السلام ) در نبرد صفین شرکت کرد و علیه «قاسطین» مبارزه نمود.

دو تن از فرزندان مالک، یعنی سائب و سعد، از سرشناسان عراق و بزرگان کوفه بودند. با توجه به جریانات تاریخی درمی یابیم که این شاخه از خاندان اشعری، از شیعیان امیرالمومنین (علیه السلام ) و از دوستداران اهل بیت علیهم السلام بودند. «سائب اشعری» در مقابل عبدالله بن مطیع امیر کوفه به دفاع از اجرای سنت امیرالمومنین علیه السلام پرداخت. [3] او از فرمانداران لشکر مختار و جانشین وی در کوفه بود و نیز مشخص می­شود که قصد وی از همکاری با مختار، اغراض مادی نبوده، بلکه قصد دین داشته فرزندش محمد بن سائب، از شجاعان کوفه و به دستور حجاج بن یوسف به قتل رسید.[4] در مورد سعد اشعری اطلاع دقیق در دست نیست. او از بزرگان کوفه و تا زمان خلافت عثمان زنده بوده است و به شراب خواری ولید بن عتبه، حاکم کوفه شهادت داد.[5]

با توجه به اینکه نوادگانش از سرشناسان شیعه بودند و حموی در مورد فرزندش عبدالله می گوید: یکی از فرزندانش در کوفه تربیت شده و امامی می باشد و شیعه را به اهل قم انتقال داده است.[6] عبدالله و احوص، فرزندان سعد نیز از سرشناسان کوفه بودند و همراه نعیم و اسحاق و عبدالرحمن، دیگر برادرانشان، در قیام ابن اشعث علیه حجاج و عبدالملک شرکت داشته اند.[7]

اشعریان در عراق، به ویژه در کوفه، حضور فعال داشتند و نمی توان انتقال احادیث رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را بواسطۀ آنان منکر شد.

 

ب) اشعریان در ایران

بنابر برخی از روایات تاریخی، تمامی اولاد مالک بن عامر از کوفه خارج شدند.[8] بنابر روایت تاریخ قم و معجم البلدان حموی و تقویم البلدان ابوالفداء، عبدالله و احوص با برادرانشان عبدالرحمن و نعیم از مهاجران بودند که از عراق به سمت ایران مهاجرت کردند. از محتوای روایات قم و تصریح حموی مشخص می شود که سرپرستی این گروه را عبدالله به عهده داشته و احوص یاور او بوده است.[9] اشعریان حملات دیلمیان به منطقه قم را سرکوب کردند و با درخواست مردم در این منطقه سکونت کردند. پس از مدتی، اقوام و خویشان اشعریان نیز به قم مهاجرت کردند.[10]

 

نفوذ و قدرت اشعریان در قم

اشعریون در قم به خریدن املاک و کسب معیشت روی آوردند سراها و ایوان ها و عمارت های فراوانی بنا نهادند.[11] نفوذ آنها در این منطقه به حدی رسید که از حاکمان اصفهان خراج می­گرفتند و دایره نفوذشان تا همدان نیز کشیده شد و به تدریج بر مناطقی از اصفهان، ری، قزوین نیز دست یازیدند.[12]

 اشعریان به این سبب که شیعه بودند و قدرت داشتند، از ورود کارگزاران حکومت بنی عباس به داخل شهر قم جلوگیری می نمودند.[13] آنان مناطقی از اطراف قم را به مهاجران جدید واگذار می نمودند.[14]

نقش اشعریون در قرن دوم، سوم

قم در آستانه قرن دوم و سوم هجری به صورت کانونی از فرهنگ شیعی درآمده بود. پرتو این واقعیت، در گفتار جغرافی دانان ملاحظه می شود و آنان با این گفتار که: «قم شهری بزرگ است .. و مردمش همگی شیعه هستند».[15] این بالندگی را برای قمی ها ثبت کرده اند. از این رو، دوران امام جواد (علیه السلام ) اوج سرافرازی و رشد فرهنگی است.

 

الف) نقش اشعریون قمی در عصر امام جواد (علیه السلام )

با وجود عمر کوتاه حضرت جواد (علیه السلام ) ما شاهد محدثان و چهره هایی چون: زکریا بن آدم قمی ـ سعد بن احوص ـ احمد بن اسحاق ـ حمزه بن لیلی اشعری ـ عبدالله بن صلت ـ شادزیه بن حسین ـ محمد بن سهیل بن یسع ... می باشیم. [16]

امام جواد (علیه السلام ) محدثان و مشایخ بزرگ قم را می ستود و پس از رحلتشان، برای آنان طلب آمرزش و رفعت مقام می کرد و می­فرمود: «خداوند به صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم و سعد بن سعد پاداش نیکو دهد. آنان نسبت به من وفادار بودند.»[17]

 

نهضت بزرگ

پس از استقلال قم، در زمان هارون با کوشش یکی از اصحاب امام کاظم (علیه السلام ) بنام حمزه بن یسع، فروغ فرهنگ شیعی به سراسر قم پرتو افکند و مردم قم یکپارچه شیعه شدند، از این روی پس از شهادت امام هشتم(علیه السلام )(203 ق)، مردم قم شهادت آن حضرت را بوسیله نیرنگ مامون دانستند و در پی فرصتی بودند تا انتقام خود را از مامون بستانند.

بدین سبب، پس از انتقال مامون از مرو به بغداد، مردم قم قیام کردند و در مقابل حکومت بغداد ایستادند و از پرداخت خراج و مالیات امتناع ورزیدند و نهضتی پدید آوردند که شعله های آن از سال 204 تا سال 211 ق در این سرزمین روشن بود و حکومت بغداد را تهدید می کرد. مولف کتاب النجوم الزاهره به این مسئله اشاره دارد.[18]

مامون در سال 218 ق، درگذشت و معتصم جانشین او گردید. مردم قم فرصتی یافتند که دوباره آتشفشان انقلاب خود را شعله ور سازند. سرانجام لشکریان معتصم که نتوانستند در مقابل مردم بایستند، محبت ظاهری را پیشه خود ساختند، و محمد بن عیسی بادغیسی را که مردی خوشخوی و مهربان بود به حکومت قم گماشته و با لشکریان خویش به بغداد بازگشته و تا سال 254 ق در این شهر حادثه خونینی پیش نیامد.[19]

 

ب) نقش اشعریون قمی در عصر امام هادی (علیه السلام )

در آن دوران سخت که سیطره حکومت متوکل بر همه جا گسترده بود، قم سرافراز و پایدار بر مکانت شیعی خود ایستاده بود و به آستان مقدس سامرا، و بیت امام هادی (علیه السلام ) بوسه می زد و ساحتش را می­ستود. شماری از اصحاب آن حضرت را اشعریون قمی تشکیل می دادند افرادی مانند: احمد بن اسحاق اشعری، احمد بن محمد بن عیسی اشعری.

قم در این دوران مهم ترین مرکز تجمع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این سرزمین با آن حضرت برقرار بود. در آن دوران که شیعیان در تنگنای اقتصادی بودند از سوی مردم قم کمک های فراوانی برای امام هادی (علیه السلام ) ارسال می شد. محمد بن داود قمی و محمد طلحی می گویند: ما اموالی را از قم و اطراف آن که شامل خمس و نذورات و هدایا و جواهرات بود، برای امام هادی (علیه السلام ) به سوی سامرا می بردیم.[20]

طرد غالیان

امام هادی (علیه السلام ) از یک طرف پرچم مبارزه با جریانات انحرافی را به اهتزاز درآورد و با طرد و لعن مدعیان دروغین و غالیان، راه را برای مبارزه شاگردان خود هموار ساخت[21] و از سوی دیگر آن حضرت با بیان زیارت جامعه، با آن مفاهیم آسمانی اش، آفاق بلند و عرشی امامت را در مقابل دیدگان همه گشود. از این رو علمای مکتب قم تصمیم گرفتند. هر کسی که به ائمه اطهار (علیه السلام ) نسبت به امور فوق بشری بدهد، «غالی» معرفی کنند.[22] و به جرم نقل این گفتار، آنان را از شهر خود اخراج کنند. افراد متعددی از راویان حدیث به پاس نقل آن گونه مطالب از شهر قم اخراج شدند.[23]

اشعریون قمی با فراست کافی از حوزۀ حدیثی قم، جایگاه و پایگاه مطمئنی را پدید آوردند که ثمرۀ آن در دوران غیبت صغری آشکار شد. در همین دوران کتاب های در ردّ غلات نوشته شده از جمله: الرّد علی الغالیه اثر حسین بن سعید الاهوازی.[24]

 

ج) نقش اشعریون قمی در عصر امام حسن عسکری (علیه السلام )

در آن هنگامه سخت که خفقان و سخت گیری در همه جا مستولی بود. حتی پیدا کردن خانه امام عسگری مشکل بود. قم، پاسدار مکتب امامت بود و جریانی از نور، سامراء و قم را به هم متصل ساخته بود. فرزانگانی از قم در میان شاگردان امام بودند از جمله، احمد بن اسحاق اشعری قمی، عبدالله بن جعفر حمیری، احمد بن محمد بن عیسی اشعری[25]. طبر